منتظر تمام شدن شماره معکوس این روزهایم. آقای مدیر رفتارش بسیار عوض شده است. مهربان و منطقی است و حرفها را می پذیرد. تمام مدت سوال «چرا در طول این یک سال این گونه نبودی؟» در ذهنم می چرخد .
جسته و گریخته : روایت چهارم

منتظر تمام شدن شماره معکوس این روزهایم. آقای مدیر رفتارش بسیار عوض شده است. مهربان و منطقی است و حرفها را می پذیرد. تمام مدت سوال «چرا در طول این یک سال این گونه نبودی؟» در ذهنم می چرخد .
دغدغه مالی همه دلیلم نبود.هرچند برایم خیلی اهمیت داشت. می خواستم تجربه کنم. میخواستم اتنوگرافی بنویسم. به نظرم خیلی ایده جذابی بود که دربارهی انسانشناسی سازمانی کار کنی در محیطی که اولین سنگ بناهایش را با تفکر تو گذاشت. البته
حس های بد و متناقضی را تجربه میکنم. پرخاشگری در من زیاد شده و ذهنم آرام نمی شود. هربار که آقای مدیر تمام هیجانش را وسط شرکت خالی می کند استرس تمام وجودم را فرامی گیرد. با نوع مدیریتش آرامش
آنقدر اطمینان نداشتم. بین شغل،پول و علاقه ، شغل و پول را انتخاب کردم و ۴ سال دوره لیسانس را مدیریت خواندم. اگر مسیر زندگی به دل آدم نباشد پیش نمی رود مثل من که پیش نرفتم و به علاقه
در انسان شناسی سازمانی ، سازمان به عنوان یک فرهنگ شناخته می شود. «تحلیل های انسان شناختی در سازمان از کشف مشکلات شروع می شود.»(Wright,1988) انسان ها با ارزش ها و باورها و رفتارهای فرهنگی رشد می کنند و این